براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درود بر شما بازديدكننده گرامی به وبلاگــــــ قصر کـاغذی1 خوش آمديد .لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگـــــــ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگـــــــ ياري رسانيد . براي سريع تر رسيدن به مطلب مورد نظر از قسمت موضوعات استفاده كنيد همچنين ميتونيد به آرشيو مراجعه كنيد...
باتشکر ازشمابازدیدکننده گـــــــــرامــــی
مدیروبلاگــــــــ:sadghi
جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 9 بعد از ظهر |
بازدید : 1763 |
نوشته شده به دست sadghi |
(نظرات )
روزی که می خواستم از شهرمون برم
پیش هزاران چشم تو گریه می کردی می گفتی با حسرت دیگه بر نمی گردی
گفتم که عمر این صفر کوتاهه کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه
حالا که برگشتم با آرزوهایم دست قشنگ تو، در دست من سرده
دید نگاه تو دیگه بر نمی گرده
دل را اگر دادی به دیگری بگو بگو از من تو پیدا کرده بهتری بگو بگو
دل را به این و آن سپردن خود بود گناه از دام می می خوای که بپری بگو بگو
گفتم که عمر این صفر کوتاهه کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه
حالا که برگشتم با آرزوهایم دست قشنگ تو، در دست من سرده
دید نگاه تو دیگه بر نمی گرده
نجاتم ده از عشق های ریاکارانه ی واهی
پناهم ده در آستانت تو ای بخشنده دادی
روزی که می خواستم از شهرمون برم
پیش هزاران چشم تو گریه می کردی می گفتی با حسرت دیگه بر نمی گردی
گفتم که عمر این صفر کوتاهه کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه
حالا که برگشتم با آرزوهایم دست قشنگ تو، در دست من سرده
دید نگاه تو دیگه بر نمی گرده
نجاتم ده از عشق های ریاکارانه ی واهی
پناهم ده در آستانت تو ای بخشنده دادی...